تصویر هدر بخش پست‌ها

⭐ستاره میراکلس⭐

وبلاگی پر از عکس،کمیک،جک میراکلس،تعوری، داستان و..... وقت درخشش میراکلسه!

🎓Love me like you do s2 p5🗡

| Felicia

صبح بخیر شوکولاتان🍫

چیه خو ما کلاسامون از ساعت ۱۰ تا ۱۲ بید پس ۹:۳۰ برا من صبح زوده😄❤🤎

این پارت خیلی خاص نیست و فقط از دید یه کاراکتره ولی بخونین😜💫

از زبان کاگامی:...
وارد سالن تمرین شدم،آدرینا و مایکل داشتن مسابقه میدادن!
آقای دانژرکورت هم روی نیمکت نشسته بود که تا منو دید از جاش بلند شد...
ازین مرد خوشم نمیومد ولی چون استادم بود براش احترام قائل بودم....!
⚔به به کاگامی سان!بالاخره از ژاپن برگشتید،چه چیزی باعث شده افتخار ملاقات با شمارو داشته باشم!؟...😃
🗡سلام سنسه!ملاقات با شماست که افتخاره نه من،راستش از زمانی از برگشتم دنبال آکادمی های خوب تو پاریس گشتم ولی متاسفانه همه سطح کارشون پایین بود،این شد که برگشتم اینجا!🙂
⚔بسیار هم عالی!ازونجایی که پرونده داری نیازی به دادن مشخصات نیست،به دستیارم میگم ثبتت کنه!میتونی از الان شروع کنی😁
🗡چشم،ممنون😌
رفتم به رختکن و لباسامو عوض کردم!لباس مخصوص با کلاه مخصوص رو پوشیدم...
برگشتم به سالن،تعداد هنرجو ها کم شده بود!
این روزا اصلا به هنرهای رزمی مخصوصا شمشیرزنی بها داده نمیشه...
فقط آدرینا و مایکل بودن که داشتن تمرین میکردن،پس من با کی تمرین میکردم؟😑
(نفس:با من تمرین کن که بزنم خش خشت کنم دختره ی فیلیکس دزدِ قهوه خور😤😤)
رفتم سمت دانژرکورت...
🗡ببخشید سنسه...
⚔بله!!!؟
🗡من با کی تمرین کنم؟
⚔اوه!امروز یک نفر غایبه از جلسات بعد اون میتونه یار تمرین باشه...
🗡خیلیم خوب،ولی الان چی؟
⚔اووم میتونی با بنیتا تمرین کنی...
🗡خب ،کجاست؟
یهو یه دختربچه ی تقریبا ۷،۸ ساله دوید سمت دانژرکورت..!😮
👒سنسه!حوصلم پوکید دیگه واقعا هیچکس نیست با من تمرین کنه؟😫😩
⚔چرا جانم!،کاگامی سان این بنیتا چان که بهت گفتم،میتونید تمرینو شروع کنید!😉
🗡من!با یه بچه ۷،۸ ساله!؟
👒با کمال احترام من ۸/۵ سالمه😌
🗡خب تو فقط یه بچه ای!!!
👒شمام فقط یه بزرگسالین!😐
عجبا چقدر زبون داره😑
🗡خیله خب،بیا ببینم چقدر بلدی بنیتا چان!
👒چشم کاگامی سنپای!🙂
سنپای!خیلی وقت بود این فعل رو نشنیده بودم...دوسش داشتم!♡
شمشیرشو برداشت و تو موقعیت قرار گرفت،معمولا انقدر اختلاف سنی و قدی تو مبارزه مجاز نیست ولی چون تمرینیه سنسه گفت مشکلی نیست...
مبارزه رو شروع کردیم،باورم نمیشد مبارزه با ی بچه انقدر طول بکشه!در آخر بردم ولی اصلا آسون نگرفتم واقعا از اول تلاشمو کردم،اون نسبت به سنش عالی بود!...😲
⚔عالی بود بچه ها😏
💌❤فوق‌العاده بودین!😃
🗡👒آریگاتو😊
👒شما فوق العاده بودین کاگامی سنپای😊
🗡تو هم نسبت به سنت واقعا خستم کردی بنیتا چان😉
❤عملکرد بنیتا واقعا نسبت به سنش عالیه😄
👒آریگاتو سنپای😊
💌مایکل!امشب دورهمیه دیر شددد😧
❤وااای خدا اومدم،خدافظ استاد خدافظ بچه ها😱😱
💌خدافظ همگیی😊
مایکل و آدرینا رفتن که سنسه هم وسایلشو جمع و جور کرد،منم رفتم رختکن لباسامو عوض کردم،وقتی اومدم بیرون بنیتا چان هم حاضر بود،الان که کلاهو برداشته بود موهای بلند و پرکلاغش دورش ریخته بود،وقتی چرخید سمتم تازه چشماشو دیدم،آبی رنگ شب🌌عاشق چشماش شدم😍...
همینجوره نگاش میکردم که نگاهشو از من به پشت سرم چرخوند و بعد با سرعت شروع به دویدن کرد،وقتی چرخیدم از چیزی که دیدم مطمئن نبودم!بنیتا چان پرید بغلش...
👒اونی چان😄😄😄
🎓آخخ،شیطون کمرم شکست😂
🗡ش-شیروگانه سان!
🎓تسوروگی سان!
👒کاگامی سنپای!شما اونی چان رو میشناسین🤨😀
🗡بنیتا چان!تو خواهر شیروگانه سانی!😳
👒اوهوم،از چشامون معلوم نیست؟!😌
ناخودآگاه به چشمای شیروگانه سان خیره شدم‌...تا حالا دقت نکرده بودم!رنگ شب بود و برق توی چشماش مثل ستاره،به خودم اومدم دیدم خیلی وقته خیره شدم به چشماش😳
🗡عه...چیزه دقت نکرده بودم رنگ چشمای شیروگانه سانو😅
👒آها😁
🎓خب ما با اجازه مرخص شیم،ماشین دارین؟
🗡بله...
👒بای بای سنپای😄
🎓فردا میبینمتون تسوروگی سان👋
🗡آهه،بله!خدانگهدار😅✋
بعد رفتن اونا منم راه افتادم سمت عمارت ولی چشمای شیروگانه سان از ذهنم پاک نمیشد...
از مال بنیتا چانم قشنگ تر بود...🌌
عه کاگامی!تو عاشق فیلیکسی😌
(نفس:ن بابا،چ غلطا😑)
وسط راه بودم که ماشین خاموش کرد!بخشکی شانس😑
بنزین تموم کرده بودم!ماشینو به هر بدبختی بود هل دادم کنار پیاده رو که سد معبر نشه،بعد یه بطری برداشتم و راه افتادم سمت نزدیکترین پمپ بنزین تا بنزین بگیرم بیارم باک ماشینو پر کنم....
بعد از اینکه برگشتم جای ماشین بنزینو ریختم تو باکش و نشستم پشت رل،ولی بازم روشن نشد😤
رفتم کاپوتو بزنم بالا ببینم مشکل چیه که دیدم در کاپوت بازه و کلا باطری ماشینو برداشتن بردن!حتما تو این فاصله که رفتم تا پمپ برش داشتن...
گوشیمو درآوردم زنگ بزنم بیان ماشینو ببرن تعمیرگاه که دیدم ای دل غافل،شارژ ندارم!یعنی امشب از آسمون و زمین برام می باریدااا😩نمیشه یکی پیدا بشه بیاد کمک😣😣
انقدر کوچه خلوت و ساکت بود که احساس میکردم آخرین آدم روی زمینم😶
به ماشینم که رنگ زرشکی متالیکش حسابی با سیاهی شب تو ذوق میزد تکیه زده بودم که ی ماشین نقره ای-آبی کنار ماشینم پارک کرد و شیشه رو داد پایین...
🎓تسوروگی سان!مشکلی پیش اومده؟...
واااای خدا حالا من یه امروز صبح با این پسر بحثم شد و حالا همه جا هست😣
🗡آ..م..بنجیرو چیز عه شیروگانه سان....!
🎓راحت باش...
چه یهویی میگه راحت باش وا!
🗡راستش....ماشین خاموش کرده،یعنی درواقع باطریشو دزدیدن😐
🎓...سوارشو،میرسونمت!تو راه میتونی زنگ بزنی که بیان ماشینتو ببرن تعمیرگاه...
🗡...باشه😊
سوار شدم،یعنی جلو نشستم!آخه بنجیرو سان که رانندم نبود😅
وقتی عقب ماشینشو نگاه کردم دیدم بتینا چان خوابیده کت داداششم روش🥺
🗡آخی نازی😚🥺
🎓وقتی میخوابه خیلی معصومه ولی تو بیداریش واقعا آدمو خسته میکنه😆☺
🗡شمشیرزن خیلی خوبیم هست🤭
🎓آره خب،بهترین معلمارو داشته😌
🗡...میگم،میشه از گوشیت استفاده کنم؟
🎓هوم؟
🗡گوشیم شارژ نداره زنگ بزنم ماشینو ببرن...
🎓حتما،بفرما📲
گوشیو از گرفتم و زنگ زدم به تهمیرگاه که چه عرض کنم،به کِیلا!اون تعمیرکار ماشین بود و یکی از دوستای خیلی قدیمیم🙂
🗡الو کِی؟🤨🙂
🔧به به!سلام سنپااااای😂
هی میخواستم جلو بنجیرو سان مودب باشم ولی مگه میشد...
🗡سنپای و دردِ بی درمون!تو یه ماه از من بزرگتری گلابی😑💔
🔧گلابی و مرض!چه مرگته چیکارم داری اصن آجی؟😑😉
🗡مرگ و کوفت(نفس:این دقیقا مکالمه مت و داداشمه😂)کاری ندارم فقط باید به تیمت بگی برن ماشینمو از کنار کوچه جمع کنن باطریش رفته تعطیلات باید یکی دیگه بذارین جاش😐(ناآرام:وقتی مامانا صداتون میکنن و میگن بیا کار خاصی ندارم فقط بیا😂💔)
🔧اوکی لوکیشنو بده الان میفرستم دنبالش😐
🗡برات تو واتس اپ میفرستم،یادت باشه بعدا برنامه بریزیم بریم دور دورااا😉✋
🔧باوشه،فعلا قط که کار دارم بابای عشخم❤
🗡بای هانی🍯💛
بعد از قطع کردن تماس فورا لوکیشنو واسه کیلا ارسال کردم،بنجیرو هم همینجوری بدون پرسیدن آدرس میرفت که البته،پیدا کردن یکی از بزرگترین عمارت های پاریس کار سختیم نبود😐واستا ببینم!چحوری بنجیرو سان شد بنجیرو😑حیا کن دختر عه😌😒
🎓خب بفرمایید رسیدیم😊
🗡عه!چه زود...آریگاتو💙
🎓دوایتاشی ماشته☺،
چه حس خوبی میداد که به زبون خودم با یکی حرف بزنماا،مامانم خیلی وفته برای تقویت زبانم اجازه نمیده تو خونه ژاپنی حرف بزنم😔💔😐🤩
از ماشین پیاده شدم و بعد از تشکر دوباره رفتم داخل...!
آنچه خواهید خواند:(بله بله ازین به بعد آنچه خواهید خواندم داریم میتونین حدسم بزنین)
👤رسما آبروی شرکت رفت😡
👤باید به اینجور فضاها عادت کنی😐
👤داری زیاده روی میکنی!دردسر میشه😨
👤من...متاسفم💔
👤تو قلب منو به بازی گرفتی😭😭

(یادتون نره حدساتونو کامنت کنید❤بای تا های🤎)،