تصویر هدر بخش پست‌ها

⭐ستاره میراکلس⭐

وبلاگی پر از عکس،کمیک،جک میراکلس،تعوری، داستان و..... وقت درخشش میراکلسه!

🍲 رستوران عشق 💓 p19

| 🍫Helen🍫

برید ادامه 👇

P19 

دو سال بعد....‌ 

از زبان آدرین ... 

خوبه به موقع رسیدم همه چی آمادست ماشینم که خوشگله خوشگل شده 

آرایشگر موهامو مرتب کرد و منم کت شلوارم رو پوشیدم کراواتم رو درست کردم که یهو چشمم به نامه روی میز افتاد ... 

از زبان مرینت... 

خدای من باورم نمیشه من دارم ازدواج میکنم 😊 آرایشم کامل بود و آرایشگر موهامو درست میکرد هیجان زیادی داشتم 

👤: معلومه خیلی خوشحال 😊 

🐞: آره خیلی😆😆 

آدرینا و مامانم و آلیا داشتن به خودشون میرسیدن 

👤: یه لحظه وایسا برم طور تو بیارم 😊 

آرایشگر رفت و پشت سرش هم درو بست که یهو صدای قفل شدن شنیدم از رو صندلی بلند شدم و آروم رفتم سمت در دستگیره رو چرخوندم اما در باز نشد چند بار امتحان کردم اما باز هم باز نشد 

🐞: چیکار می‌کنی درو باز کن 😧 

👤: اووو دختر بیچاره آدرین بهت نگفته نه؟😈 

🐞: چی چی چیرو؟😧 

🔫: این که من لایلا راسلی هستم 😈 

🐞: چی لایلا 😨 

🐞: از جونم چی میخوای😠 

محکم به در میکوبیدم اما انگار نه انگار 

🔫: فقط می‌خوام از این شهر بری 😈 

🐞: چی ؟چرا به خاطر یه شرکت همچین کاری می‌کنی 😡 

🐞: امروز روز عروسیمه آدرین نجاتم میده😠 

🔫: وای که تو چقدر خنگی من فکر همه جارو کردم آدرین الا از این که تو روز عروسی ولش کردی و برایش یه نامه گذاشتی و رفتی ناراحته 😈 

🐞: چی داری میگی تو😤

🔫: دختره ساده لو پس آدرین تو رو قول زده 😈 

🐞: از چی حرف میزنی 😧 

🔫: اووو آدرین بهت نگفته که من و اون فقط همکار نبودیم😈

🐞: چی ؟😧 

🐞: درو باز کن😡 

صدای کفش اومدم فهمیدم که رفته 

خداااااا چرا من نشستم روی زمین و بغضم گرفت و شروع به گریه کردم 

🐞: چرا من😭😭 

دقیقه ها گذشت و از گریه بی هوش شدم

از زبان آدرین... 

نامه رو از روی میز برداشتم و بازش کردم 

نوشته نامه: آدرین من واقعاً متاسفم من نمیتونم منو ببخش تو لیاقت بیشتر از من داری 

با تک تک کلمه ها قلبم تیکه تیکه میشد تاب نیاوردم و اشکم در اومد چطور تونستی همچین کاری رو بامن کنی بلوبری چطور تونستی 😢😢 

پارت بعدی رو شنبه میدم😐