🍲 رستوران عشق 💓 p14
سلام برید ادامه 👇
p13
از زبان مرینت...
بعد اون آهنگ غمگین دیگه اشکام بند نمیومد همین که رسیدیم بیمارستان سریع از ماشین پیاده شدم و دویدم داخل
🐈: مرینتتتت😐
🐞: هااا😐
🐈: کجا میری؟😐
🐞: هاااا 😕 آها چیزه
🐞: ببخشید دوتا تصادفی آوردن سابین و تام دوپن چنگ 😐 میشه بگید کجان😖
👤: برید ته این سالن در سمت چپ 😐
🐞: ممنون 😖
سریع رفتم اونجا مایک اونجا بود و تند تند قدم برمیداشت و دور خودش میچرخید
🐞: مایک😭
🐦: خواهر کوچولو 😭
رفتم و محکم بغلش کردم
یهو با دیدن آدرین غیرتی شد 😐
🐦: ایشون کی باشن؟😑
🐞: امممم چیزه 😲
🐈: دوست پسرشم😐 (خاک😑)
🐦: 😐😑 باشه مهم نیست بعداً آشنا میشیم
🐦: مرینت خوبی؟ رنگت پریده😐 عین گچ شدی
🐞: هااااا چیزی نیست 😐
🐈: مسموم شده😐
ایییی خدااا خاک تو سرت چرا انقد دهن لقی آخه😑
🐦: چییی بلوبری این کله آناناسی چی میگه😠
از زبان آدرین...
یهو از دهنم در رفت که مسموم شده
🐦: چییی بلوبری این کله آناناسی چی میگه 😠
اییی خدا چه گیری افتادیما نمیشه اسم دیگه ای بزارن رو من؟😑
🐞: چیزه مسمومیت غذاییه به خاطر اینه که خوراکی مونده خوردم 😐😓
از زبان آدرینا ...
رفتم که خانواده تصادفی رو صدا کنم سرمو انداخته بودم پایین
🐥: فامیل سابین و تام دوپن چنگ کیه؟😐
🐦🐞: ما😐
سرمو بلند کردم وااا این که مرینته اون کیه کنارش خیلی شبیه خودشه احتمالا برادرشه چقدر هم خوش تیپه
🐞: آدرینا😲
🐥: مرینت😲
🐦: شما هم دیگه رو میشناسید؟😕
🐈: خواهر منه😑
رفتم کنار آدرین گوشش رو کشیدم و گفتم
🐥: تو اینجا چیکار میکنی 😕
🐈: اومدم پیش مرینت😑
🐥: اوووو لی لی لی 😁
🐈: ببند آدرینا 😑
🐞: تو اینجا چیکار میکنی 😕
🐥: من جزو پرستاران اینجام😐
🐦: چیزی میخواستی بگی؟😕
وایییی باز استرس گرفتم
🐥: آقای دکتر کارتون دارن 😓
رفتیم پیش دکتر خدا انداختم گردن دکتر
کنار دکتر ایستادم سرشو خم کرد و گفت
👤: بازم انداختی گردن من آره؟😑
🐥: هههه آره😓😅
👤: حال پدر مادرتون خوبه نگران نباشید و وقتی به هوش اومدن میتونید ببیننشون 😐
از زبان مرینت ...
خیلی خوشحال شدم انگار دنیا رو به من دادن
بعد یک هفته...
یه هفته از اون موقع میگذره همه خوب و سلامتیم من و آدرین خب.... با همیم
تو رستوران بودم و داشتم میز ها رو تمیز میکردم که آدرین با اعصابانیت وارد شد اومد به سمتم و با داد گفت
🐈: چطور تونستی این کارو باهام بکنی چطور تونستی این کارو با رستوران بکنی؟😠😠😠😠
🐞:آ..آ..آدرین مگه من چیکار کردم😕😟
میدونم همه گفتین پدر و مادر مرینت رو بکشم ولی خب من نمیتونم غم انگیز بنویسیم من بیشتر سبک طنز مینویسم