P14زندگی راز آلود من
اممم یه سلام گنده به همتون:)
و یه سلام گنده تر به اوتاکوها.میراکولرا.و ارمیاااااا:)
برین ادامه حیح
*آدرینا*
یه زنگ به پدر زدم که بگم دیگه نزدیکم و خودم رو سرد نشون دادم تا اخلاقش رو بفهمه
ادرینا:سلام پدر
گالیله:سلام دخترم خوبیـ؟(با اشتیاق:-|)
ادرینا:بله!ممنون شما خوبین؟(بی احساس)
گالیله:ممنون
قطع کردم پدرم خیلی مهربون بود اما من برجکش رو زدم با خاک یکسان کردم.مهم نیست(عا:|||)
گالیله
رفتم به آدرین گفتم که باید یه دختر وقتی میری دنبال خواهرت همراهت باشه
ادرین
کی بهتر از مریــــــ😐ــــنت(و د ف؟=|)
مرینت
اون...اون...یه پسر بود که کپی برابر با اصل من بود
پسره:مورد پسند واقع شدم؟
وارفتم برای اینکه کم نیارم گفتم:دیدن خر صفا داره(حیحی•-•)
پسره نیشش وا رف
پسره:ببخشید شوخی کردم شما از کی تو پاریس هستید؟
مرینت:من از بچکی اینجا بودم
پسره:پس باید خانواده ی دوپنچنگ رو بشناسید
مرینت:چی؟تو الان چی گفتی؟!من مرینت دوپنچنگ هستن و شما کی باشید؟
پسره:من مارکو دوپنچنگ هستم و فهمیدم که خانواده ی دوپنچنگ خانواده ی واقعیم هستن
مرینت:خاب بیا بریم البته من ماشین نیاوردم
مارکو:باشه.تو ماشینت چیه؟یا از این خانواده فقیرایین؟
مرینت:خفه شو(یه اینجوریشو به لایلا می گفتی:|||)
وقتی رسیدیم خونه بابا و مامان گفتن:مارکو مارکو جان پسرم
گریه می کردن و نوبتی بوسش می کردن که ادرین اومد
مرینت:به خرمگس معرکه لعنت همیشه باید وقت و بی وقت بیای؟:/
ادرین
دیدم کنار مرینت یه پسر بود که شبیه مرینت بود احتمالا داداششه(جوووون باهوش کی بودی؟😂)
ادرین:مرینت (و همه چیزو میگه.حوصله مدارم بگویم تازه بیدار شدم و خواب دارم:|)
رفتیم فرودگاه
داداش مرینت با دیدن ادرینا دهنش باز بود(خدایا منو گاو کن از دست اینا:/)
خب عیدتون پیشاپیش مبارک^^برا بعدی هیچی چون فعلا عیدی میدم:)
دوستون دارم یه عالمهههه هر چی بگم بازم کمه😂^^