سمممممم

Atusa · 16:06 1400/10/10

هاییییییی دیدم هیچکس نیست اومدم سم بزارم سم خونتون نیوفته

خب برید ادامه که قراره جر بخورید

در یک روز بارانی آتوسا داشت انیمه میدید....ناگهان با خودش گفت:

"عهههههههه این دو تا هم مثل آدرین و مرینت به هم نمیرسنننن"

به احترام این جمله چشمانش را بست و سه بار تکرار کرد:"جرمی باید جر داده شود...."

ادامه انیمه را تماشا کرد که ناگهان نت قطع شد و همزمان با انیمه اعصابش نیز به *بوققققققق* رفت

از عصبانیت گوشی را به دیوار نزد زیرا میدانست گران است و آن را آرام روی میز گذاشت و رفت تا محو شود.....

اما ناگهان یادش افتاد باران میبارد و اگر برود محو شود کرونا میگیرد

ماسک زد و چترش را برداشت.....

از آن پس کسی آتوسا را ندید تنها برگه ای دیده شد که رویش نوشته شده بود:

گوشی مرا درون قبرم بگزارید و ماهانه برایم نت نامحدود بگیرید

قبرم را به جای گل با وسایل انیمه ای و مانگا تزئین کنید

از کراش های انیمه ای من بخواهید برایم فاتحه بخوانند

وگرنه میام میخورمتون شوخی هم ندارم👿

 

میدانم کوتاه بید اما امتحانا نوبت اوله همینم زیاده😐💔

خب دیگه بای باییییی👋🏻