داستان میراکلسی نوای عشق و نفرت معرفی
سلام من مرینتم مرینت جاسمین یه دختر فوق العاده سنگ دل وبی روح من خواننده مشهوری هستم از ابتدا تا انتها از کسی که سعی کنه منو اروم کنه وباعث بشه قلب سنگی من اروم بشه به شدت متنفرم داستان من از اونجایی شروع شد که تو بیمارستان چشم باز کردم یه دختر 18ساله تو بیمارستان دکترا میگفتن بر اثر یه تصادف حافظه مو از دست دادم ویک سال هم تو کما بودم بعد از خارج شدن از بیمارستان چشمم به یه پستر مسابقه خوانندگی افتاد ودر عرض یک سال یه خواننده مشهور شدم که یه مانع جلوم ایجاد شد....۰۰۰سلام من ادرین هستم من بعد از جدایی از کسی که دوستش داشتم به شدت ضربه روحی خوردم(تو داستان من امیلی زنده است)خانوادم مانع افسردگی من میشدن اما نشد من نه بی رحمم نه سنگ دل وفقط کسی که دوستش داشتم رو از دست دادم من طی اتفاقی خواننده شدم وصدام اوج پیدا کرد....من 20سالمه ویه مدلینگ هم هستم۰۰۰۰من الیزابت سزار هستم اما به خاطر اینکه از اسمم خوشم نمی یومد اونو به الیا تغییر دادم ولی فقط دوستام منو به این اسم صدا میزنن من خبرنگار عالی هم هستم ویه گزارشگر 😁۰۰۰سلام من نینو هستم نینو لاهیف پسر 20ساله که تو اوج موسیقی محو شده من دستار اول وبهترین دوست مرینتم وجالبه که منو اخراج نکرده۰۰۰سلام من لیا هستم لیا دوپن چنگ من یه دختر معمولی هستم واز گذشته خودم فرار میکنم چون کسی که تو گذشته من جای داره به شدت باعث اسیب من شد من زندگیم رو تو یه خانواده سه نفره کوچیک ادامه میدم۰۰۰من ماریان هستم یکی از دوستای خیلی قدیمی ادرین طی اتفاقی که سرنوشتم به خاطرش عوض شد افسرده شده بودم که با ادرین اشنا شدم من 20سالمه وقبلا تو کار موسیقی بودم که اون اتفاق نابودم کرد