خواهران 👭p5
سلام
ببخشید دیر شد گوشیم خراب شده بود😐💔
از زبان 🐈
داشتم با پرونده ها ور میرفتم که در زده شد خانوم منشی اومد داخل و همراهش یه دختر وارد شد...
🐞:سلام
🐈: سلام😐💓(من : اون قلبه چیه آدرین😂آدرین : ها هیچ به خدا😐هه😅)
🐞: برای استخدام اومدم
🐈: البته بفرمایید بشینید
پرونده کاریش رو داد یه نگاهی انداختم تنها چیزی که توجهم رو جلب کرد ترک تحصیلش بود و البته ای کیو بالاش :/
آخه چطور دختری با ای کیو 146 ترک تحصیل کرده😕
خیلی کنجکاو شدم که دلیلش رو بدونم اما خب این یه مسئله شخصیه و به من مربوط نیست 😑
🐞:به خاطر بیماری خواهرم ترک تحصیل کردم😐
🐈: تو ذهن آدما رو میخونی؟😐
🐞: نه فقط حدث زدم😐
🐈: اهم خب شما امروز به صورت امتحانی اینجا کار میکنید بعد ارز یابی به شما پاسخ میدیم😊
🐞: باشه
🐈:منشیم راهنمایی تون میکنه بازم سوالی داشتید در خدمتم 😊
🐞: باشه ممنون خداحافظ
از زبان 🐞
کل روز توی شرکت کار کردم خدا میدونه تیکی داره چیکار میکنه
*دور بین با سرعت برق میرود سمت تیکی*
از زبان 🍓
مرینت رفت شرکت منم رفتم پارک یه دوری بزنم هوام عوض شه
رفتم و روی یکی از صندلی ها نشستم که صدای میو میو یه گربه اومد
🍓: آخیییی ، سلام کوچولو 😍
😺:میو
🍓: چیه گرسنته؟😄
معلوم بود گرسنشه همش دستم رو لیس میزد خیلی گوگلی بود رفتم مغازه کنار پارک و یه پاکت شیر و یه ظرف یک بار مصرف گرفتم ، شیر رو توی ظرف ریختم و گربه ناناز کوچولو شروع به خوردن کرد عاشق گربه هام😍 مخصوصا کوچولو موچولو شون😍😆
🍏: سلام
🍓: یا خدا 😲
🍏: 😐
🍓: اوف اقای پلگ شما اینجا چیکار میکنید؟😮
🍏: اینجا پارک گربه هاست منم عاشق گربم هر روز میام اینجا😌
🍓: پارک گربه ها؟😮
🍏: واقعا اسم روی تابلو رو نخوندی؟😕
🍓: نه اولین بارمه میام این پارک😐
🍏: تو چه حیوونی رو دوست داری؟😕(سی بل: نه این که صمیمی حرف میزنه نه اون داداش که رسمی حرف میزنه😐من : نه به اون شوری شوری نه به این بی نمکی خخخ😂)
🍓: گربه😐😸
😺: میوووو😁
🍏: باشه حالا پر رو نشون پیشی😐
😺: میوووووو😠
🍓:😐
🍏: خب خانوم دکتر میخوام به خاطر یهو رفتنم کارم رو جبران کنم میاید بریم کافه کناری؟😏
🍓: خیلی دوست دارم اما خواهرم منتظرمه (^^)
🍏: خب باشه البته درک میکنم😊
🍓: فعلاً
🍏: خداحافظ 😐💔