چالش😂
| 🍫Helen🍫
گفته بودید چالش بزارم بفرما اینم چالش
قراره به خانوم مندلیف از خاطرات مدرسه مجازی و کرونا بگید
منم اینجا جر بخورم
بفرمایید
یه بار معلممون گفت واسه پروژه ب درس گروه بندی تون میکنم شما فیلم رو درست کنید بزارید داخل گروه منو زهرا جونم قربونش بشم یه گندی زذیم تو فیلم من یهو هب لقب صداش کردم گفتم زری کونگ اون ماژیکو بده
اینش هیچی فردا اومدم. فیلم رو بفرستم تو اینشات درست کنه اشتباهی فرستادم واسه مدیر زیرش نوشته وقدم سلام کونگ چطورب ؟ داداشه دیوونه ات چطوره ؟؟ خاله راضیه ؟؟ عمو فرهاد از شانس گندم مدیر آنلاین بود دیگه نگم براتون چقدر توسط مدیر فوش خوردم تا ۲ هفته زهرا رو نفرین میکردم
🍫Helen🍫
4 سال پیش
😐😐😐اوه اوه 😂
مرینت
4 سال پیش
جررررر منم خاله راضیه دارم جررر
🍫Helen🍫
4 سال پیش
😂😂😂
داشتم با دوستام چت میکردم و غیبت معلممونو میکردیم تو واتساپ بعد من به مدیر گروه که اسمش غزله گفتم غزل بیزحمت فرناز رو هم اد کن اینم به جای فرناز معلممونو اد کرد مهم مشغول غیبت...
هیچی دیگه چشمتون روز بد نبینه که حسابی دعوامون کرد ولی خداروشکر شماره هارو سیو نداشت نفهمید کی به کیه...!
اما...
من و بچه ها تا دو هفته هروقت سرکلاس اسممونو میگفت سکته ناقص میزدیم😂💔
و تو این دو هفته کلا تو کلاس فعال نبودیم از ترسش تو افق بودیم💔💔💔💔
🍫Helen🍫
4 سال پیش
واییی چه گندی😂😂
ادامه ی داستان فایل:بعد گفتم مگه چیه ؟ رفتم توش نگاه کردم دیدم استیکر واتساپه به صورت فایل ارسال شده 😲😂متنش هم این بود:(اُسکل ها خوابم میاد دست از سرم بردارین)😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
هیچی دیگه رفتم کلاسمون عوض کردم بعدش تو افق محو شدم😐😂
🍫Helen🍫
4 سال پیش
جررر 😂 😂😂😂وای خدا دلم😂😂😂
داشتم تو واتساپ با دوستم چت میکردم بعد یادم اومد باید فایل ریاضی رو برای معلم (سخت گیر ، اخلاق سگی)ریاضیم ارسال کنم بعد مث همیشه رفتم تو شاد زدم انتخاب فایل (اینم بگم همون موقع فایلمو درست کرده بودم)بعد آخرین فایلو زدم چون جدید بود فایلش.بعد زدم ارسال😐زیرش هم نوشتم تقدیم به معلم و دوستان گلم♥️.وقتی آدم با دوستم تموم شد رفتم که ببینم معلمم راجب فایلم چی گفته.دیدم یکی نوشته این چیه مارو مسخره کردی؟معلمم هم که نگم براتون سانسور بشه بهتره😶بعد گفتم مگه چیه ....
🍫Helen🍫
4 سال پیش
😐😐 یا خدا خب؟
ببار می خواستم تو پیوی داداشم یه ویدیو خنده دار بفرستم رفتم تو پیوی معلممون بعد پایینش براش فرستادم«الاغ مش عباس ویدیو رو ببین(علاقه بین من و داداشم موج میزنه) »از شانس بد منم همون موقع خانممون داشت برگه امتحانم رو صحیح میکرد به خاطر همین تو پیوی من بود همون لحظه دید بدترین روز عمرم بود تا شب هرچی از دهنم در می اومد به داداشم میگفتم مامانم و بابامو خاله هامم فقط می خندیدند .بعد مامانم پاشد رفت مدرسه تا درست کنه غضیه رو با کلی خنده برای مدیر تعریف کرده😐
🍫Helen🍫
4 سال پیش
😂😂😂الاغ مش عباس😂👍
دمت گرم 😂