تصویر هدر بخش پست‌ها

⭐ستاره میراکلس⭐

وبلاگی پر از عکس،کمیک،جک میراکلس،تعوری، داستان و..... وقت درخشش میراکلسه!

Could you break my fall p2

| Felicia

سلام شوکولاتااااااانم!🍫

دیروز نت نداااشتم💘💘

برین پارت آوردم پارت بهدم زود میذارم(اگه نتم تموم نشه چون کم گرفتیم)🌺🤚🏻❤

💌خب عزیزم من...
🎤بریدجیت کوفائین چنگ،۲۱ ساله،فوق لیسانس روانشناسی. خوشحال میشم باهات همکاری کنم...
دهنم باز موند!یعنی چی!؟
🎤اونجوری نگاه نکن،فیلیکس تو راه برام توضیح داد...
💌و تو،چرا میخوای باهام همکاری کنی؟آخه معمولا...
🎤فِی به قدر کافی تحت فشار هست،میخوام فشارِ روش کمتر بشه،حال اون از هممون بدتره
💌ولی آقای آگرست کاملا خوبن،به عنوان یه روانشناس اینو میتونم به خوبی بفهمم...
🎤هه،یه فوق لیسانس که هیچ دکتراشم نمیفهمن ولی من میفهمم،من و آدرین حالاتمونو نشون میدیم،من با رفتارِ بدم و آدرین با فوبیاهاش که حد ندارن اما فیلیکس؛میتونم بفهمم که داره از درون سقوط میکنه‌‌‌...
واااای خدا این دختره فکر کرده بیشتر از من حالیشه؟پوزخندشو ببین!این پسره،آگرست رو میگم؛از همشون سالم تره اصلا احساسی نداره که بروز بده،از ظاهر سرد و مغرورش معلومه. تازه نهایت ری اکشنش به اینکه خواهرش قصد خودکشی داشت یه نه خیلی عادی بود....
💌بهرحال،ازت میخوام...
🎤باهات به اندازه ی فِی راحت و صادق باشم،باشع...
💌تو،روانشناسی خوندی؟...
🎤نچ موسیقی خوندم،چطور؟...
💌آخه اطلاعاتت راجب روند درمان خیلی کامله...
🎤فرض کن با یه روانشناس دیگه آشنایی دارم...
💌باشه...خب امروز رو ازت میخوام به خودت استراحت بدی از فردا شروع میکنیم...
🎤باشه...
واااای این همون دیوونه ایه که میخواست خودکشی کنه؟این که نرمال نرماله!...
☂️خانما،غیبت میکنین؟...
☕آخه مخ،دخترا تازه باهم آشنا شدن غیبت کیو بکنن؟...
💌دقیقا،بسیارخب من میتونم برم...؟
☂️هان مگه قرار نیست از همین امروز...
☕بله بفرمایید،فقط قبلش میخوام یکم صحبت کنیم...
💌حتما!پس،آگرست جونیور و فیلیشیا جان فعلا خدانگهدار:)
☂️خداحافظ
🎤بای بای
________________
درو بستم و بی هیچ حرفی به طرف حیاط رفتم،چنگ هم مثل یه جوجه اردک دنبال مامانش دنبال من اومد...
به آب نمای حیاط رسیدیم
☕خب خانم چنگ،من ازتون ممنونم که امروز رو به فیلیشیا استراحت دادین و...
💌ج....جسارتا شما گوش وایستاده بودین؟
عجب،یه طرز فکر جالب اما ساده...
☕خیر،مشخصه که با اتفاقات امروز روند درمان رو شروع نمیکنید،اصلا منطقی نیست...
💌ب..بل...بله شرمنده،بخاطر ری اکشن برادرتون یکم عجیبه که شما انقدر خوب مطلب رو درک کنید...
☕آدرین کلا تو فامیل هم به دوهزاری کج معروفه...
خندید و خندیدنش حالمو بد کرد...(چراشو بعدا میفهمین)
💌خ...خب من برم؟...
☕ماشین دارین؟
💌ب..بله!
☕بسیار خب فردا ساعت ۸ دم عمارت باشین ساناسوئر آدرس رو براتون پیامک میکنه...
به سلامت•-•
💌چ...چشم حتما!
💌خ..خداس..‌. خدانگهدار...
______________
💌آهااااااای اهل خونه من اومدمممممم!
الوووووو؟کسی نیست؟کتی؟آقای گاردنر؟جیمز؟لیزا؟گلدی؟آقا توماس؟شازده؟بابایی؟
منتظر جواب بودم که در بزرگ عمارت باز شد و لوکا اومد....لوکا که همیشه این ساعت خونه بود!...
🎼فنچول؟هنوز نفهمیدی کتی،آقای گاردنر،جیمز،لیزا،گلدی،آقا توماس دیگه نیستن؟!...(خودم میدونم شازده رو نگفت،دلیل داره)
💌ع...آههه هنوز عادت نکردم آخه....
🎼بیخی فنچولم،بگو ببینم کار پیدا کردی؟
💌اووووهووووم
🎼چه زود،خب بیا بریم داخل موقع ناهار برام تعریف کن چون منم باهات کار دارم=)
💌اوک بریم...
رفتم تو اتاقم و لباسامو با یک تاپ آبی و شلوارک جذب سیاه عوض کردم موهامم باز گذاشتم...
🎼خب حالا بیا بشین ببینم چیشد؟...
💌چه دلنواز اومدم اما...
🎼شاعر نشو باز...
💌خب باش،اول اینکه من ۹ جا رفتم سه تاش مشکل راه و کار و اخلاق داشتن شش تاش درخواست های نامعقول داشتن...>~<
🎼من که گفتم جامعه خرابه-_-
💌خب حالا...آخرین جایی که رفتم کارش مناسب با مدرکم بود و قراره از فردا شروع کنم...
🎼صاحب کارت؟..
💌مَرده...
🎼سنش؟
💌۲۹...
🎼...خب اونجا به عنوان چی قراره کار کنی؟
💌پرستار خواهرش...
🎼●-●خودش ۲۹ سالشه و خواهرش اونقدر کوچیکه که پرستار لازم داره!؟
💌نه خواهرش ۲۲ سالشه...
🎼•●•هننن!؟
💌نیاز به روان درمانی داره برا همون...۲ بار قصد خودکشی داشته=/
🎼آهان.‌.‌. خب دیگه چیزی هست که باید بدونم؟
💌خب...مادرشون فوت کرده،پدرشون کماست،دوتا برادرن و یک خواهر،برادر بزرگتر که صاحب کار منه ۲۹ سالشه یعنی همسن تو برادر دوم ۲۳ سالشه و خواهرشون ۲۲ سالشه‌‌...
یه منشیِ زن دارن که ۳۸-۳۹ سالی داره...
🎼خوب،حالا فامیل این خانواده‌....؟
💌آگرست...
🎼آشنا میزنه....خب بیخی،چندساعته؟
💌تا بعد غروب...یا اگر میتونم ۲۴ ساعته....
🎼...خب،من باید ۲۴ ساعته سرکار باشم‌‌...
💌ی....یعنی من تو این عمارت تنها باشم؟!
🎼نه،مری میخواد از پاریس بیاد اینجا(نیویورک)قراره پیش ما بمونه؛)
💌مرینت؟برای چی؟...
🎼میگه اونجا کار پیدا نمیکنه و خب همین دوسال که بدون خاله و عمو تونسته رو پای خودش بایسته هم خیلیه...
💌اهانن!
مرینت دخترِخاله سابینِ منه،تک فرزنده،اما دوسال پیش خاله سابین و عمو تام رو تو تصادف از دست داده...
مامان من،اسمش ساکورا بود و یک خواهر دوقلو به نام سابین داشت که مامان مرینته،مامان من وقتی من یک سالم بوده فوت کرده اونموقع لوکا ۸-۹سالش بوده...
من و لوکا تا دوماه پیش با بابا زندگی میکردیم تا اینکه...
صدای گوشیم رشته ی افکار رو پاره کرد...
💌بله بفرمایید؟
📋خانم چنگ؟
💌بله،شما؟
📋ناتالی هستم..
💌ناتالی؟!=/
📋همون ساناسوئر،شما ناتالی صدام کنید•-•
💌آها بله،شما هم بریدجیت صدام کنید...
📋خب بریدجیت جان،از فردا ساعت ۸ بیا عمارت،آدرس رو برات ارسال میکنم...
💌چشم،ممنون:)
📋وظیفست،خدانگهدار=)
💌خداحافظ:))

بریدجیت💌👆🏻