تصویر هدر بخش پست‌ها

⭐ستاره میراکلس⭐

وبلاگی پر از عکس،کمیک،جک میراکلس،تعوری، داستان و..... وقت درخشش میراکلسه!

🍲 رستوران عشق 💓 p16

| 🍫Helen🍫

دیگه دارم هر روز بروز پارت میدم😐😐

p16

🐈: مرینت😦

دستشو گرفتم 

🐞: ولم کن مگه نمی‌خوای برم😠 

🐈: نه معلومه که نمی‌خوام😦 

🐞: متاسفم اما واسه پشیمونی دیره😠 

دستشو از دستم کشید بیرون خواس بره که جلو در واستادم 

🐞: برو کنار 😠 

🐈: نمیرم بلوبری😟 

🐞: خودت خواستی 😠 

پاشو بلند کرد و محکم گذاشت رو پام و رد شد و داشت می‌رفت که خودم مو انداختم زمین 

🐈:آخ😟 

از زبان مرینت.. 

داشتم میرفتم که دیدم خودشو انداخت رو زمین وایی یعنی اینقدر محکم زدم بدو بدو رفتم سمتش 

🐞: آدرین😨 

رفتم کنارش 

🐞: وای ببخشید خوبی 😦 

یه چشمشو باز کرد و یه لبخند کوچیکی زد و دستشو بلند کرد و از دستم گرفت و گفت

🐈: گرفتمت😏 

🐞: خیلی بیشعوری 😠 

🐞: ولم کن 😠 

🐈: نمیشه 😏 

سعی کردم دستم از دست تش بکشم بیرون که مچم درد گرفتم 

چشمام خیس شد و گفتم 

🐞: ای آدرین ولم کن دستم درد گرفت 😭 

🐈: ببخشید بلوبری جونم ببخش لطفاً 😦 

دستمو ول کرد و اشکامو پاک کردم به صورتش نگاه کردم و زبونمو در آوردم 😛 و الفرارررر بدوبدو از رستوران رفتم بیرون 

🐈: ا...بلوبری کجا در میری😐 

از زبان آدرین... 

دستشو ول کردم اشکشو پاک کرد و به صورتم نگاه کرد آخ چقدر ناز شده بود یهو دیدم زبونشو در آورد و فرار کرد 

🐈:ا...بلوبری کجا در میری 😐 

🐈: ای خدا😐 تو مهمونی شب که گیرت میارم😏 

یهو خندم گرفت آخه مثله بچه هایی که انگار میخوای به زور بهشون بروکلی بدی در رفت😂 رفتم توی دفترم و برای مهمونی برنامه ریختم 

بعد رستوران رفتم خونه 

🐈: سلام به همه 😐 

🐥: سلام داداش گلم از زن داداش چه خبر😁 

🐈: نپرس فضول خانوم😑 

🐺: با خواهرت درست حرف بزن 😐 

🐰: چیکار داری دعوای خواهر برادریه دیگه😐 

🐥: چی شده انگار ناراحتی ؟😕 

🐈: چیزی نیست 😐 

رفتم تو اتاقم یه تا آماده بشم یه دوش گرفتم

کت و شلوارم رو پوشیدم و کراوات پاپیونی مشکی زدم موهامو شونه کردم و سوار ماشین شدم تا برم دنبال بلوبری 

از زبان مرینت ... 

انقدر دویدم که دیگه نفسم بالا نمیومد سر جام وایسادم و یه نفس عمیق کشیدم و اروم به راه افتادم رسیدم خونه رفتم اتاقم و یه دوش گرفتم و لباس بلند قرمزم رو پوشیدم موهامو شونه کردم و باز گذاشتم کفشای قرمز رنگم رو پوشیدم و دیدم آلیا با یه لباس بلند نارنجی 

🐹: میگما تو باکی میری من راستش بانینو میرم اگه میخوای تو هم بیا 😐

🐞: اوووو نینو خان به نینو تبدیل شد 😏 

🐹: ببند مری😑 

🐞: شما دو تایی برید من با تاکسی میام 😐 

🐹: باشه😕 

آلیا رفت و منم داشتم زنگ میزدم تاکسی که یهو یه صدایی اومد... 

بخونی و نظر ندی پارت بعدی رو نمیدم😐😐