روزی روزگاری 📕💓 p3
| 🍫Helen🍫
سلام اینم از داستان روزی روزگاری 📕💓
نبینم بی نظر بری ها👀
از زبان 🐞
از طویله رفتم بیرون تا زمین قصر رو طی بکشم قسمت به قسمت طی کشیدم تا جلوی در اتاق شاهزاده! شاهزاده یه پسر خوش تیپه که هر دختری آرزوی ازدواج با اون رو داره😌تو همین فکر ها بودم که صدای افتادن به چیزی اومد
🐍: آخ
🐞: واییییی😨
🐞: ببخشید ببخشید ببخشید >.<
شاهزاده افتاد بود زمین آخ مری کله پوک کی گفته جلو در اتاق شاهزاده رو طی بکشی >.<
کمک کردم شاهزاده بلند بشه
ببخشید کم بود 😐💔