یک قلب طلایی پارت اول
Thought I found a way
به خیالم که راهی پیدا کردم
Thought I found a way out (Found)
فکر کردم راه خروجی پیدا کردم
But you never go away (Never go away)
اما تو هیچ وقت منو ترک نمیکنی
So I guess I gotta stay now
حدس زدم الان باید بمونم
Oh, I hope some day I’ll make it out of here
امیدوارم روزی بتونم از اینجا برم
Even if it takes all night or a hundred years
حتی اگر شب ها و صدها سال طول بکشه
Need a place to hide, but I can’t find one near
دنبال یک مکان میگردم که بتونم پنهان بشم، اما اطرافم هیچی نیست
Wanna feel alive, outside I can’t fight my fear
میخام زنده بمونم، خارج از اینجا نمیتونم با ترس هام مقابله کنم
Isn’t it lovely, all alone
تک و تنها عاشقانه نیست؟
Heart made of glass, my mind of stone
قلبم از شیشه است و ذهنم از سنگ ساخته شده
Tear me to pieces, skin to bone
میتونی منو تیکه تیکه کنی و پوستمو به استخون برسونی
Hello, welcome home
سلام، به خونه خوش اومدی
Walking out of time
زمان داره از دستم میره
Looking for a better place (Looking for a better place)
دنبال یک جای بهترم
Something’s on my mind
یچیزی توی ذهنم مونده
Always in my head space
همیشه توی سرم جا داشته
Oh, I hope some day I’ll make it out of here
امیدوارم روزی بتونم از اینجا برم
Even if it takes all night or a hundred years
حتی اگر شب ها و صدها سال طول بکشه
Need a place to hide, but I can’t find one near
دنبال یک مکان میگردم که بتونم پنهان بشم، اما اطرافم هیچی نیست
Wanna feel alive, outside I can’t fight my fear
میخام زنده بمونم، خارج از اینجا نمیتونم با ترس هام مقابله کنم
Isn’t it lovely, all alone
تک و تنها عاشقانه نیست؟
Heart made of glass, my mind of stone
قلبم از شیشه است و ذهنم از سنگ ساخته شده
Tear me to pieces, skin to bone
میتونی منو تیکه تیکه کنی و پوستمو به استخون برسونی
Hello, welcome home
سلام، به خونه خوش اومدی
Woah, yeah
Yeah, ah
Woah, woah
Hello, welcome home
سلام، به خونه خوش اومدی
بپر ادامه
راستی نویسندش خودمم ولی چون میخوام توی اون یکی وب(وب خودم) هم بزارمش و اونجا اسمم لیدی نواره اینجوری نوشتم
و یک چیز دیگه که این پارت آزمایشی هست برای همین خیلی کوتاهه
یک قلب طلایی
پارت اول
- میراکلس لیدی باگ!
دیر شده بود
باید میرفتیم و شارژ میشدیم چون توی یک خرابه دور از شهر بودیم و تا به خونه میرسیدیم هویتمون فاش میشد
وقتی برگشتم کت جلوم رو گرفت و گفت: مای لیدی صبر کن و چشمهاتو ببند
- چرا؟
- فقط صبر کن!
و با هیجان روشو برگردوند
منم چشمهامو بستم که حس کردم یک نفر منو از پشت گرفت
- کت؟ داری چیکار میکنی
داد زد: مای لیدی!
چشمهامو باز کردم
کت مات به من زل زده بود و رنگش پریده بود
هاکماث منو به دیوار بسته بود!
ترسیدم و خودمو تکون دادم ولی نمیتونستم تکون بخورم
هاکماث گفت: ممنونم کت! کار منو ساده کردی! گرفتن میراکلسای یک گربه احمق ساده تره!
و دستشو سمت گوشهای من دراز کرد
کت که حرصش در اومد کاغذی که توی دستش بود افتاد و با چوب دستیش به سمت هاکماث حمله کرد
هاکماث هم با یک ضربه کت رو به دیوار کوبید و گوشواره های منو برداشت
من که کاری نمیتونستم بکنم چشمهامو محکم بستم...
ادامه در پارت بعد!
ممنون که خوندید
لیدی نوار/لیدی کتاکلیزم